
گـره را پوتین هم نمی گشاید؟ارزیابی کارشناسان از میانجی گری روسیه میان ایران و آمریکا
برخی از تحلیلگران در ایران معتقدند که روسیه همواره ترجیح دادهاست که روابط ایران و غرب شکرآب باشد تا تهران مجبور باشد به مسکو پناه ببرد. در چنین شرایطی در میان بسیاری از تحلیلگران ایرانی بدبینی زیادی نسبت به مداخله مسکو در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا وجود دارد
نزدیک به ۳۰ ماه از آخرین دور مذاکرات ایران و ۱+۴ و به شکل غیرمستقیم آمریکا برای احیای برجام میگذرد. هرچند روایتها از آخرین دورهای مذاکرات ایران و کشورهای عضو برجام و آمریکا در دوره دولت سیزدهم، حاکی از قرار گرفتن در آستانه توافقی برای احیای برجام بود، اما با شکست آن مذاکرات امیدها برای احیای برجام کاملاً نقش بر آب شد. از تابستان ۱۴۰۱ تا به امروز هر ساعتی که میگذرد، ایران و غرب از توافق دورتر میشوند و به آستانه بحران جدیتر در پرونده هستهای ایران نزدیکتر میشوند.
تحولات متوالی باعث شدند که طرفها از توافق دورتر شوند. علنی شدن استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ علیه اوکراین، ناآرامیهای گسترده داخلی در ایران، افزایش روزافزون ذخایر اورانیوم غنیشده با غنای بالا در ایران، آغاز جنگ غزه و انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، همگی تحولاتی بودند که ایران و غرب را از یک توافق برای حل و فصل پرونده هستهای دور کردند. نزدیک به ۷ ماه دیگر، مهلت ۱۰ ساله قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد به پایان میرسد.
معنای انقضای این قطعنامه این است که ۶ قطعنامه تحریم بینالمللی علیه ایران که در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ تصویب شدهبودند، برای همیشه لغو خواهند شد. اما تا آن زمان، سه کشور غربی باقیمانده در برجام، همچنان یک اهرم فشار علیه ایران دارند. اگر سه کشور اروپایی باقیمانده در برجام اراده کنند که تا پیش از مهرماه سال ۱۴۰۴ از مکانیسم حل اختلاف برجام برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده کنند، این امکان وجود دارد که ۶ قطعنامه شورای امنیت مجدداً علیه ایران اعمال شود. چنین تحولی برای ایران بسیار دردناک خواهد بود، چراکه به بخش بزرگی از تحریمها و خصومتهایی که در ۶ سال گذشته به صورت یکجانبه از سوی آمریکا اعمال میشد، مشروعیت بینالمللی خواهد داد.
دونالد ترامپ هم مانند سلفش جو بایدن، با ادعای تلاش برای رسیدن به توافقی با ایران کار خود را آغاز کردهاست. اما اقدام او در امضای یادداشت ریاستجمهوری برای احیای کارزار فشار حداکثری علیه ایران، باعث شد تا جمهوری اسلامی در بالاترین سطح مذاکره با دولت او را منع کند. حالا خبر میرسد که ترامپ همزمان با اعمال فشار علیه تهران، در گفتوگو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از او خواستهاست تا در مذاکرات با تهران کمک کند.
مقامهای روسیه گفتهاند که بحث در مورد پرونده هستهای ایران بخشی از گفتوگوهای پیش روی مسکو و واشنگتن خواهد بود. اما معلوم نیست در شرایط کنونی آیا ایران حاضر به پذیرش میانجیگری روسیه برای گفتوگو با آمریکا خواهد شد یا نه. مسکو چه چیزی را میتواند روی میز بگذارد که واسطههای دیگر توان ارائه آن را ندارند؟
علی واعظ، پژوهشگر اندیشکده گروه بینالمللی بحران در واکنش به خبر درخواست آمریکا از روسیه برای میانجیگری در مذاکرات با ایران مینویسد: «از اواسط سال ۲۰۲۲ که مذاکرات احیای برجام شکست خورد مانع جدی در مقابل همکاری آمریکا و روسیه در مورد ایران وجود نداشت. مسکو بهعنوان یک میانجی بین واشنگتن و تهران یک مزیت و چندین مشکل بالقوه دارد.» این کارشناس ادامه میدهد: «از اواسط ۲۰۲۲ نزدیکتر شدن روابط ایران و روسیه از دیدگاه قدرتهای غربی یک مسئله با حاصل جمع صفر تلقی میشد.
همکاریهای پهپادی و موشکی اصلیترین مایه نگرانی بود، در عین حال روسیه با قطعنامههای محکومیت در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز مخالفت میکرد و گزارش شدهبود که به حوثیها هم کمک میکند.» واعظ مینویسد: «اینکه گزارش شده دونالد ترامپ سراغ مسکو رفتهاست، یک اقدام قابل توجه است و با نیت او برای رسیدن به یک توافق صلح هستهای قابل راستیآزمایی همسو به نظر میرسد. اما در تهران با توجه به سخنرانی رهبر ایران در ماه گذشته، نگرش نسبت به مذاکره با آمریکا بدون توجه به اینکه چه کسی میانجیگری کند، مثبت نیست.»
این پژوهشگر ادامه میدهد: «براساس گزارش بلومبرگ، لاوروف هفته گذشته موضوع را با جمهوری اسلامی ایران در میان گذاشتهاست. از آن جهت که هیچ تحول علنی در موضع ایران رخ ندادهاست یا به این دلیل است که آنها یا اصلاً قصد ندارند مذاکره کنند یا اینکه شرایطی که برای مذاکره تعیین شدهاست از نظر آنها حتی برای بررسی هم قابل قبول نیستند. با این حال خیلی زود است که بتوانیم ارزیابی کنیم. در هر صورت واسطهها فقط میتوانند شرایط را فراهم کنند، اما نهایتاً این دو طرف مذاکره هستند که دیدگاهها و مواضعشان نتیجه نهایی را تعیین میکند.
در تهران ممکن است این تصور وجود داشتهباشد که مسکو بهترین کارچاقکن است: متحدی که از اغلب کشورها به ایران نزدیکتر است، همین حالا هم با دولت آمریکا در بالاترین سطح برای موضوعهای دیگر روابط برقرار کردهاست. اما دیگران به شدت نسبت به نیتها و منفعتهای روسیه بر اساس سوابق درازمدت و اخیر (اس-۴۰۰، جتهای جنگنده و سوریه) بدبین هستند. قدرتهای اروپایی بهخصوص سه کشور اروپایی عضو برجام که تماسهای خودشان را با ایران برقرار کردهاند، ممکن است نگران باشند که اگر این مسیر دیپلماسی جدید پیش برود، مسیر گفتوگوی آنها مسدود خواهد شد.»
واعظ در پایان مینویسد: «این واقعیت که ساختار ۱+۵ که برای مدت طولانی نماینده تعامل دیپلماتیک در حوزه هستهای با ایران بود، دیگر وجود ندارد باعث شدهاست که یک خلأ ایجاد شود، این خلأ گهگاه با مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا از طریق واسطهها پر شدهاست. اگر فرمت جدید از طریق روسیه شکل بگیرد، ممکن است که از لحاظ شکلی پیشرفتی ایجاد شدهباشد، اما باز هم پیشبرد ماهیت و محتوای گفتوگوها مشکل خواهد بود.»
در طول سالهای گذشته روایتهای متعددی از چگونگی تلاش مسکو در بحبوحه مذاکرات ایران و غرب برای توافق هستهای با هدف مانعتراشی در مقابل رسیدن به توافق منتشر شدهاست. برخی از تحلیلگران در ایران معتقدند که روسیه همواره ترجیح دادهاست که روابط ایران و غرب شکرآب باشد تا تهران مجبور باشد به مسکو پناه ببرد. در چنین شرایطی در میان بسیاری از تحلیلگران ایرانی بدبینی زیادی نسبت به مداخله مسکو در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا وجود دارد.
برای بررسی این موضوع که حضور روسیه به عنوان میانجی در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا تا چه اندازه میتواند مفید و موفق باشد، از تعدادی از کارشناسان و دیپلماتهای پیشین نظرخواهی کردیم. نعمتالله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه، محمود شوری، معاون موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، حیدرعلی مسعودی، استاد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی و حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل اوراسیا به سوالات ما در این خصوص پاسخ دادهاند.
تعارض منافع مانع میانجیگری مفید است
نعمتالله ایزدی سفیر پیشین ایران در روسیه
کشورهایی که منافع مشترک با یک طرف یا هر دو طرف منازعه دارند، خیلی سخت میتوانند میانجیگری کنند. در اینجا موضوع بحث ایران و آمریکا است و طرفی که گفتهشدهاست قرار است میان آنها میانجیگری کند، روسیه است. مسکو میان ایران و آمریکا هر اقدامی بخواهد انجام دهد، منافع خودش را در نظر میگیرد. اگر روابط ایران و آمریکا بهبود پیدا کند، برای روسیه تبعاتی در بر دارد و اگر بهبود پیدا نکند نیز روسیه متاثر میشود. در چنین شرایطی کشورهایی که تا این حد تعارض منافع دارند، اهلیت میانجیگری بین دو طرف درگیر ندارند.
البته این خبر هنوز رسماً تایید نشده و معلوم نیست که اگر چنین درخواستی مطرح شدهباشد، جزئیات آن چیست و چه نقشی قرار است بر عهده روسیه گذاشتهشود. اما در هر شرایطی روسیه نمیتواند دستکم برای ایران میانجی خوبی باشد، شاید برای آمریکا خوب باشد، اما قطعاً برای تهران میانجی خوبی نیست. کشوری که میخواهد میانجی شود نباید منافع مشترک با ما داشتهباشد.
چه در مسائل خاورمیانه و چه در مورد روابط با آمریکا، هر گونه پیشرفتی در سیاست خارجی ایران میتواند پسرفت برای روسیه باشد. تردیدی وجود ندارد که اگر روابط ایران و آمریکا بهبود پیدا کند، روابط تهران و مسکو از آن متأثر خواهد شد. به همین دلایل است که من فکر میکنم روسیه اصولاً نمیتواند میانجی خوبی باشد.
سابقه تاریخی به خوبی نشان میدهد که روسیه تا چه اندازه در این زمینه بد عمل کردهاست. در دوران هشت سال جنگ ایران و عراق نمایندگان دولت شوروی چندین و چند بار، هم به ایران و هم به عراق سفر کردند و مثلاً اقداماتی برای میانجیگری در پیش گرفتند، ولی نهتنها هیچ نتیجهای از این تلاشهای اتحاد جماهیر شوروی مشاهده نکردیم، بلکه وضع بدتر هم شد.
دلیلش این است که شوروی در آن زمان هم در مورد ایران منافعی داشت و هم در مورد عراق، به همین دلیل همواره به منافع خودشان اولویت میدادند. طبیعی بود که وقتی چنین منافعی وجود دارد، هرچند برخی دولتها و قدرتها تلاش میکنند به لحاظ ظاهری اقداماتی را انجام دهند که وجهه مثبتی از خود در روابط بینالمللی نشان دهند، اما این اقدامات به نتیجهای قابل قبول نمیرسد.
اگر قرار باشد مذاکرات ایران و آمریکا از طریق واسطهها انجام شود، باید کشورهایی مسئولیت وساطت و میانجیگری را بر عهده بگیرند که منفعت مشترک نداشتهباشند. کشورهایی که ضعیفتر باشند و قدرتهای اثرگذار منطقهای و جهانی نباشند، جایگاهی بهتر برای چنین اقداماتی دارند. مثال واضح توفیق کشورهای ضعیفتر این است که از زمان تشکیل سازمان ملل متحد تا به امروز، هرگز دبیرکل سازمان ملل متحد از یکی از قدرتها و ابرقدرتهای جهانی انتخاب نشدهاست؛ دلیش هم واضح است، چون اگر نماینده یک قدرت جهانی در جایگاه دبیرکل سازمان ملل متحد قرار بگیرد، بیش از هر چیز به منافع و خواستههای آن قدرت جهانی در منازعههای بینالمللی اولویت خواهد داد. در برابر، کشورهای ضعیفتر معمولاً منفعت عمومی را در نظر میگیرند.
برخی اعتقاد دارند که وقتی اقدام نخستوزیر فقید ژاپن در میانجیگری میان ایران و آمریکا در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ شکست خورد، شاید این بار حرف روسیه در ایران نفوذ بیشتری داشتهباشد. اما استراتژیای که ایران تعریف کردهاست، یک راهبرد مستقل است که نمیتواند تحت تاثیر خواهش و تمنای روسیه قرار بگیرد. اینکه تصور کنیم اگر به ژاپن جواب منفی دادیم، به روسیه جواب مثبت خواهیم داد، تعبیر نابجا و غلطی است.
مگر اینکه فرض این باشد که ما در صداقت میانجیها و واسطههای قبلی تردید داشتیم. اما من معتقد نیستم که تردیدی در صداقت میانجیهای قبلی وجود داشتهباشد و اتفاقاً اگر ژاپن میانجی باشد، از آنجا که منفعت مشترکی در مسائل جاری با ایران ندارد و از بهبودی روابط ما و آمریکا بهرهمند میشود و دوست دارد که این اتفاق بیفتد، باز شاید کشوری مانند ژاپن، جایگاه مناسبتری برای میانجیگری داشتهباشد.
با مطالبات حداکثری ترامپ، تفاوتی میان روسیه و کشورهای دیگر وجود ندارد
در خبری که بلومبرگ منتشر کرده اینگونه آمدهاست که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه خواستهاست تا در پرونده ایران به واشنگتن کمک کند. به نظر من باید اندکی صبر کرد تا مشخص شود که این موضوع تا چه اندازه صحت دارد و منتظر تایید مقامهای روسیه باقی ماند. اینکه چنین درخواستی مطرح شدهباشد و اینکه این درخواست به چه شکلی مطرح شده و چه ابعادی دارد، همچنان مبهم است و اطلاعات دقیق و جزئیاتی وجود ندارد که بتوان به دقت در مورد آن اظهارنظر کرد.
اما آنچه میتوان گفت بر اساس گفتههای مقامهای روسیه و آمریکا در گفتوگوهایی که پیش از این بین ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ اتفاق افتادهاست، موضوع پرونده ایران مطرح شدهاست. اگر واشنگتن از روسیه در این مورد کمک خواستهباشد، واقعاً مشخص نیست که انتظار آمریکا از کمک روسیه چه چیزی است و در چه زمینهای انتظار دارند که روسیه کمک کند.
من بعید میدانم که آن چیزی که آمریکاییها انتظار دارند، چیزی باشد که روسیه یا هر کشور دیگری بتواند کمک بکند تا ایران آنها را بپذیرد. ما میدانیم که مطالباتی که توسط دونالد ترامپ از ایران مطرح شدهاست، موضوعهایی است که بعید است ایران آنها را بپذیرد. حالا اگر فرض کنیم که روسیه ماموریت داشتهباشد همان خواستهها را به ایران منتقل کند، باز هم تفاوتی نمیکند؛ چه روسیه باشد و چه هر کشوری دیگر، ایران حاضر نیست این خواستههای حداکثری را بپذیرد.
نفس اینکه روسیه بتواند کمکی به کاهش تنش میان ایران و آمریکا بکند، به نظرم مسئلهای است که هم روسها علاقهمند هستند چنین اتفاقی بیفتد و بعید نیست که روسها خودشان دنبال این باشند که از تنش میان ایران و آمریکا کم کنند. اما انتظار بیشتری از مداخله احتمالی روسیه نمیتوان داشت.
به نظر من هنوز زود است که آمریکاییها از روسیه چنین درخواستی داشتهباشند و ما تصور کنیم روسیه میتواند نقش میانجی را میان ایران و آمریکا بازی کند، چون هنوز مسائل متعدد میان روسیه و آمریکا حل نشده باقی ماندهاست و صرف اینکه ترامپ و پوتین علاقه دارند که مسائل خودشان را کاهش دهند، معنایش این نیست که در این امر موفق میشوند و روند امور به گونهای پیش برود که پوتین بتواند در مسئله تنش میان ایران و آمریکا مستقیماً مداخله کند. به دلیل وضعیت جاری در روابط آمریکا و روسیه من حتی تردید دارم که اصل خبر چندان دقیق و صحیح باشد.
مسکو عادت دارد از جیب دیگران خرج کند
بعد از سفر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به تهران که به فاصله کوتاهی پس از دیدارش با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در ریاض انجام شد، گمانهزنیهایی در مورد احتمال برعهده گرفتن نقش میانجیگری توسط روسیه بین ایران و آمریکا مطرح شد. البته لاوروف پیش از تهران به آنکارا و پس از تهران به دوحه نیز سفر کردهبود.
به باور من اگر ایران قرار باشد با آمریکا مذاکرهای داشتهباشد، نیازی به واسطه ندارد. آنچه مانع مذاکره تهران و واشنگتن میشود این است که در شرایط فعلی در عالیترین سطح سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، فرمان منع مذاکره دادهشدهاست. اگر در شرایطی مجوز مذاکرات میان ایران و آمریکا صادر شود، تهران نیازی ندارد که از روسیه یا هر کشور دیگری به عنوان واسطه استفاده کند و مستقیماً میتواند با آمریکا مذاکره کند.
مطالبات ایران هم روشن است. شاید نخستین گام قبل از هرگونه گفتوگو میان ایران و آمریکا این است که دولت دونالد ترامپ، از اقدام خود برای احیای سیاست فشار حداکثری خودداری کند و فرمانی را که رئیسجمهور آمریکا صادر کرد ملغی کند. به اعتقاد من این انگیزه در روسها وجود دارد که میان ایران و آمریکا میانجیگری کنند. روسها عادت دارند که از جیب دیگران هزینه میکنند. همانگونه که آمریکا در حال وادار کردن اوکراین به مذاکره با روسیه است، روسیه هم بدش نمیآید ایران را وادار کند که وارد مذاکره با آمریکا شود.
این که گفته میشود ممکن است معاملهای بین آمریکا و روسیه شود و از یک طرف واشنگتن، اوکراین را به روسیه بدهد و از طرف دیگر مسکو ایران را به آمریکا واگذار کند، حرفهای بیپایه و اساسی است. روسیه اختیاردار ایران نیست. اساساً مشکلات میان روسیه و آمریکا هنوز حل و فصل نشدهاست. در همین چند هفته اخیر بعد از آن همه گفتوگو و رفت و آمد و دو دیدار وزرای خارجه آمریکا و روسیه در عربستان و ترکیه، شاهد بودیم که باز هم رئیسجمهور آمریکا تحریمهای روسیه را تمدید کرد. معنای این اقدام این است که همچنان مشکلات میان واشنگتن و مسکو حلنشده باقی مانده است.
در چنین شرایطی روسیه چگونه قرار است بین ایران و آمریکا واسطهگری کند؟ مثل معروفی است که میگوید «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.» روسیه اول باید مشکلات خودش را با طرف آمریکایی حل و فصل کند، بعد از آن شاید شرایطی فراهم شود که اگر ارادهای وجود داشتهباشد روسیه بتواند به حل مشکلات ایران و آمریکا هم کمک کند.
یکی از انگیزههایی که ممکن است باعث شدهباشد دونالد ترامپ به روسیه متوسل شود، شاید این باشد که تصور میکند ایرانیها به روسها بیشتر اعتماد دارند. اما این تصور غلط است. در واقع سوابق گذشته نشان میدهد که ایرانیها اعتماد چندانی به روسیه ندارند. اساساً دولت جمهوری اسلامی ایران فقط باید به مردم ایران اعتماد داشتهباشد، به قدرتهای خارجی که نمیتوان اعتماد کرد. اگر منافع قدرتهای خارجی اقتضا کند، به راحتی آب خوردن از منافع دیگران میگذرند.
در سیاست همیشه این درس بزرگ وجود دارد که هر کشوری برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی باید فقط به مردم خودش متکی باشد نه به قدرتهای خارجی، چراکه هر زمان منافع قدرتهای بزرگ خارجی اقتضا کند، به راحتی از متحدانشان میگذرند. اصطلاح رایجی در علم سیاست است که میگوید: «در سیاست دوست دائمی و دشمن دائمی نداریم، بلکه منافع دائمی داریم.» این سخن را به لورد پالمرستون، سیاستمدار و نخستوزیر بریتانیا در نیمه قرن نوزدهم نسبت دادهاند.
اینکه ما به روسیه اعتماد داشتهباشیم یک موضوع است، اما اینکه سرنوشتمان را در اختیار روسیه قرار دهیم یک مسئله کاملاً متفاوت است، بعید است در ایران هیچکس چنین فکر خامی را داشتهباشد. روسها سر برجام و سر خیلی مسائل دیگر، بارها ثابت کردهاند آمادگی ندارند از منافع خود برای ایران بگذرند. میانجیگری زمانی مطرح است که امکانش برای طرف میانجیگر وجود داشتهباشد. روسیه که این همه مشکل با آمریکا دارد، هنوز وضع روابط دو کشور عادی نشدهاست و تازه بر سر معرفی مجدد سفیر قصد مذاکره دارند، چه میانجیگریای میتواند بکند؟
اگر مجوز مذاکره با آمریکا در ایران صادر شود، مثل اواخر سال ۱۳۹۰ که دیپلماتهای کشورمان به ریاست علیاصغر خاجی با هیئت آمریکایی به ریاست ویلیام برنز، در مسقط گفتوگو کردند و پیشزمینهای ایجاد شد تا واشنگتن ولو به شکل محدود غنیسازی اورانیوم را در ایران به رسمیت بشناسد، باز هم امکان مذاکره مستقیم با آمریکا بدون نیاز به هیچ میانجی و واسطهای وجود دارد.
درخواستی که با سابقه عملکرد ترامپ همخوانی دارد
حیدرعلی مسعودی استاد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی
به نظر میرسد بحث میانجیگری دو طرف اصلی دارد که یکی آمریکا است و یکی روسیه. در رابطه با آمریکای ترامپ ما سابقهای از تلاش دونالد ترامپ، برای حل مسائل پیچیده بینالمللی از طریق روابط شخصی با رهبران مشاهده کردهایم. هم تلاش دونالد ترامپ برای ارتباط مستقیم با مقامهای ایرانی در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی و هم تلاش برای ارتباطگیری غیرمستقیم از طریق میانجیگر از طریق امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و شینزو آبه، نخستوزیر فقید ژاپن با مقامهای ایرانی در دور نخست ریاستجمهوری او اتفاق افتاد. این سوابق نشان میدهد که دونالد ترامپ به ارتباطگیری و استفاده از میانجیگران و رهبران مورد اعتماد آقای ترامپ برای حل مسائل بینالمللی و ارتباط با ایران وجود دارد.
طرف دیگر ماجرا هم آقای پوتین یک رهبر تاکتیکمحور و فرصتطلب است، یعنی به خوبی میتواند از شکافها در عرصه بینالمللی برای روسیه فرصتسازی کند. شکاف عمیق میان روسیه و ایران بهترین فرصت برای مانور دیپلماتیک روسیه محسوب میشود تا ثابت کند اعتماد ترامپ به پوتین بهعنوان یک رهبر قدرتمند و راهگشا برای حل مسائل پیچیده بینالمللی درست و بجا بود.
به گواه مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، روسیه در ماههای اخیر با شکل و شیوه پیشبرد مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی مخالفتهایی داشت و اختلافنظرهایی وجود داشت و این نشان میدهد که روسیه دریافتهاست که اروپا، جایگاه و نقش قابل اعتنایی در دیپلماسی ترامپ ندارد. بنابراین روسیه تلاش میکند تا پرونده ایران را ذیل پرونده اوکراین قرار دهد و از این طریق وارد یک چانهزنی دوجانبه با آمریکا شود.
اما نکته تناقضآمیز اینجاست که روسیه که خودش با وساطت عربستان سعودی با آمریکا در حال مذاکره بر سر اوکراین است، چگونه میخواهد نقش واسطه مذاکره ایران و آمریکا را بازی کند؟ به عبارت دیگر اگر روابط آمریکا و روسیه هنوز به حدی از اعتماد متقابل نرسیدهاست که این دو کشور بتوانند به صورت مستقیم و بدون واسطه عربستان سعودی با همدیگر مذاکره و چانهزنی کنند، چگونه میتوان انتظار داشت که روسیه بتواند نقش واسط معتمد آمریکا را برای مذاکره با ایران بازی کند. بنابراین این اعلام آمادگی برای میانجیگری ابهامات و سوالات جدی در ذهن کارشناسان و تحلیلگران ایجاد میکند.
به نظر میرسد که میتوان چند گزاره اصلی را در مورد خبر انتخاب روسیه از سوی ترامپ به عنوان میانجی مذاکرات ایران و آمریکا مورد اشاره قرار داد. نخست اینکه اعلام خبر آمادگی روسیه برای میانجیگری میان ایران و آمریکا به شدت مبتنی بر خواست روسیه برای نشان دادن قدرت دیپلماتیک در مقابل آمریکا است. دوم اینکه اعتمادی که میان مقامهای ایران و روسیه وجود دارد و همینطور استقبال ایران از میانجیگری چین در احیای روابط با عربستان سعودی یک عامل پیشبینیکننده از تمایل احتمالی ایران نسبت به پذیرش میانجیگری روسیه در قبال آمریکا خواهد بود.
سوم اینکه دونالد ترامپ همواره به دنبال حل مسائل بینالمللی از طریق روابط شخصی با رهبران است و از این منظر به دنبال راههای میانبر و با نتایج سریع است. بنابراین اگر این سه عامل یا گذاره را در کنار یکدیگر قرار دهیم، میتوانیم انتظار داشتهباشیم که این میانجیگری وضعیت بنبستگونه فعلی میان ایران و آمریکا را از حالت بنبست خارج کند، اما معنایش این نیست که میانجیگری روسیه میتواند یک راهحل تعیینکننده در روابط ایران و آمریکا باشد؛ بهخصوص که ما هنوز واکنش کشورهای اروپایی را به این میانجیگری احتمالی و به نوعی حذف شدن آنها از روند مذاکرات خیلی مشاهده نکردهایم.